من از طوفان من از دریا

من از طوفان من از دریا ...
من از بی تابی و فردا ...

از این دل های بارانی،
از این افکار پنهانی، شکستن ها به آسانی،
سخن از عشق گفتن های عرفانی و اما از فریب و از پشیمانی،

از این شب زنده بودن ها
از این دستان خالی و نبودن ها
از این تنها سفر کردن، میان شهر و انسان ها ...
هیاهو در پی نان و مطیع حکم و فرمان ها ...

از این وضعیت خاموش ...
از آن شب های بی آغوش ...
هویت های عریان و هوس بازان زیبا پوش ، و رفتن های بی پاپوش

هراسان و پریشانم ....


شعر از مهدی یوسفی (م.ی)

(به عکس نوشته ها و شعر های دیگرم هم در ویسگون سر بزنید...)
"منتظر نظرتون چ گرم چ سرد هستم در مورد شعر ها"

https://telegram.me/youplus



#عکس_نوشته #شعر #عاشقانه #دفتر_شعر #م_ی #هنر #تصویر #پس_زمینه #احساس
دیدگاه ها (۱۳)

کاش می شد که شبی را پر زد، بر فراز آسمانی تاریک تا نبیند گل ...

سکوتم را نه بشنیدند، جوابم را نفهمیدند ... بسان قاب و گلدان...

من در این لحظه .. در این ساعت .. ب سان قطره و باران .. به ا...

کم کم ک آخر ر سی د اُردی بهشت .... این کتاب کهنه را بازم ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط