یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست

یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست

سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست

قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست

زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست

بوسهء جام به لب های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست

از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تاهمین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست

در بقیع حرمت با دل خون می گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست
دیدگاه ها (۲)

استاد فاطمی نیا :علت خیلی از مشکلاتی که ما تو خونه هامون دار...

روزی پیامبر اکرم به خانه حضرت زهرا آمدند . حضرت علی و حسنین ...

سلام دوستان؛فرارسیدن شهادت امام غریب ابالمهدی عج حضرت امام ح...

اگر برخی در خیابان چادرت را که می بینند مزه پرانی می کنند،اگ...

قلبی پر از پروانهپارت یکزنگ خورد ، رفتم پایین با وینتر (وینت...

ما دهه شصتیا نسلی هستیم که درصورت بروز شیطنت بیش از حد

پارت ۸۵ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط