p

p1
+ واییی میا...این پسره خیلی رو مخه!
چرا انقدر ساکتههههه؟
÷به تو چهه اخه...
ارومه با کسی هم کاری نداره....
میگن خانواده پولداری داره....
+خیلی بچه درسخونه....
ازش خوشم نمیاد ولی جذابه!
÷ولی من فکر کنم خیلی ازش خوشت میاد!
چون هی داری حرفشو میزنی..
+نه بابا!
چی میگی؟
÷میگن از امریکا اومده!
سر اون میخواد تو خوابگاه دانشگاه بمونه!
+اوه....اخه ما هم خوابگاهی ایم...
من ات هستم...و تو رشته حقوق درس میخونم و ۲۱ سالمه!
از وقتی پدر و مادرم مردن...
کل ارثشون به من رسید و منم اینجا خونه نگرفتم...چون زیاد تو کره نیستم..
میخوام تو همین خوابگاه دانشگاه بمونم....
امروز روز دوم مدرسه س و قراره برامون هم اتاقی انتخاب کنن....
رفتیم سر کلاس...
کلاس اولمون زبان انگلیسی بود....
+اهه...حالم از درس بهم میخوره!
صدایی از پشتم شنیدم...
_خوبه که!
+ههه!تویی؟
_اره منم...
صداش بر خلاف چهرش بم و جذب کننده بود....
_من پیشت میشینم...
+اوکی!
۱۰ دقیقه گذشت و منم کلا نگاهم رو این پسره بود...
اون داشت از همه چی نوت برمیداشت....
منم هیچکاری نمیکردم!
به دستش که داشت خودکارو تو دستای کشیده ش میچرخوند دقت کردم...
+اوه چه فاکیه...
_چی فاکیه؟
+هههه بلند گفتم!هیچی منظورم تو نبودی!
_اهان...
دانشگاه تموم شد و شماره اتاقم و دادن...
+شماره ۳۲۱...
خب..خوبه...
کارتو زدمو در و باز کردم...
وواا پس کیه هم اتاقیم؟!
خودمو پرت کردم رو تخت و...
+هوفففف....
چه تمیزه!
دیدم در بلز شد و همون پسره اومد تو...
اهه اینا نمیدونن من با این راحت نیستم...#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
دیدگاه ها (۰)

_اوه سلام!+سلام(خنده زوری)_هم اتاق شدیم!+بله!_دیدم پشت به من...

+اهان...باشه..و پاشدم از اتاق اومدم بیرون..رفتم بالا پشت بوم...

#تکپارتی.از.تهیونگ«درخواستی» وقتی ات سرطان داره و به تهیونگ ...

#تکپارتی از تهیونگ وقتی باهاش قهریتهیونگ جدیدا جوری رفتار می...

🐰اولی باری که از یه نفر خوشم اومد کسی که کره ای نبود اون زما...

پارت ۱. استاد سخت گیر من

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت دوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط