تو بگو وصف لب یار گناهش با من

تو بگو وصف لب یار ، گناهش با من
تو بخوان نغمه ی دلدار ، گناهش با من

تو بیا مست در آغوش من ودل خوش دار
مستی ت با بغلت هر دو گناهش با من

تو مرا گرم بخوان گرم بگیرم در بر
مردمان هر چه بگویند ، گناهش با من

تو بمان در بر من محرم اسرارم باش
گر بگویند گناه است ، گناهش با من

روز محشر که خدا نامه ی ما می بیند
به شعف گویداز این عشق گناهش بامن


#حسین_منزوى
دیدگاه ها (۴)

"چکیده از دلم غزل" برای چشم های توتمام هستی‌ام ببین، تمام شد...

کاش میشد که تو را مثل طلا آب کنمبتراشم بدنت را اثری ناب ...

بنا كن رسم دلداری، دل و جان دادنش با من بده پیغام خود از دور...

رازی‌ است در آن چشم سیاهت، بنمایششعری نسروده‌ست نگاهت، بسرای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط