🔥🔥🔥🔥🔥🔥
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
#ازدواج_اجباری
پارت 15
از زبان جیمین:
وقتی رفتم خونه و در زدم ا.ت درو باز کرد مثل اینکه خیلی خسته بود همینطوری داشتم نگاش میکردم
میا اومد بغلم کرد منم بغلش کردم ولی فکرم پیش ا.ت بود نمیدونم چرا
وقتی میا منو بغل کرد انگار ا.ت بغض کرده بود سرشو انداخت پایین و رفت حواسم اصلا به میا نبود یه لبخند مصنوعی و عادی بهش زدم و رفتم سراغ میز شامم رو خوردم و با میا رفتم اتاق تا بخوابیم .
میا خوابید ولی من خوابم نمیبرد همش فکرم پیش ا.ت بود یعنی الان داره چیکار میکنه ؟ دیگه طاقت نیاوردم و آروم از کنار میا پاشدم و رفتم پایین ا.ت داشت ظرف هارو خشک میکرد همینطوری همونجا وایسادم دیدم بعدش رفت و داشت سالن رو تمیز میکرد پشتش به من بود نمیدونم چم شده بود آروم از پله ها رفتم پایین و از پشت بغلش کردم اولش ترسید تو گوشش گفتم:
جیمین: هیس ساکت منم (با صدای بم)
ا.ت: ار..ارباب لطف..لطفا(استرس)
جیمین: نگران نباش کاریت ندارم
از زبان جیمین: آروم موهاشو از گردنش کنار زدم و گردنش و مارک کوچیک و بوسه آروم میزاشتم نمیدونستم چیکار دارم میکنم فقط میدونستم میخوام یه بار ا.ت رو حس کنم آروم کف سالن درازش کردم و روش خیمه زدم لبام و بردم سمت لباش و خیلی آروم لباش رو مک میزدم از کارم هم خودم هم ا.ت تعجب کرده بودیم ......
ادامه دارد....
#ازدواج_اجباری
پارت 15
از زبان جیمین:
وقتی رفتم خونه و در زدم ا.ت درو باز کرد مثل اینکه خیلی خسته بود همینطوری داشتم نگاش میکردم
میا اومد بغلم کرد منم بغلش کردم ولی فکرم پیش ا.ت بود نمیدونم چرا
وقتی میا منو بغل کرد انگار ا.ت بغض کرده بود سرشو انداخت پایین و رفت حواسم اصلا به میا نبود یه لبخند مصنوعی و عادی بهش زدم و رفتم سراغ میز شامم رو خوردم و با میا رفتم اتاق تا بخوابیم .
میا خوابید ولی من خوابم نمیبرد همش فکرم پیش ا.ت بود یعنی الان داره چیکار میکنه ؟ دیگه طاقت نیاوردم و آروم از کنار میا پاشدم و رفتم پایین ا.ت داشت ظرف هارو خشک میکرد همینطوری همونجا وایسادم دیدم بعدش رفت و داشت سالن رو تمیز میکرد پشتش به من بود نمیدونم چم شده بود آروم از پله ها رفتم پایین و از پشت بغلش کردم اولش ترسید تو گوشش گفتم:
جیمین: هیس ساکت منم (با صدای بم)
ا.ت: ار..ارباب لطف..لطفا(استرس)
جیمین: نگران نباش کاریت ندارم
از زبان جیمین: آروم موهاشو از گردنش کنار زدم و گردنش و مارک کوچیک و بوسه آروم میزاشتم نمیدونستم چیکار دارم میکنم فقط میدونستم میخوام یه بار ا.ت رو حس کنم آروم کف سالن درازش کردم و روش خیمه زدم لبام و بردم سمت لباش و خیلی آروم لباش رو مک میزدم از کارم هم خودم هم ا.ت تعجب کرده بودیم ......
ادامه دارد....
۶.۷k
۲۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.