می پسـندم پاییـز را که معافـم می کنـد از پنـهان کردن دردی که در صـدایم می پیچـد ُ اشکی که در نگاهـم می چرخـد آخر همه مـی داننـد سـرما خورده ام . . . !
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.