این حکایت این روزهای ماست

این حکایت این روزهای ماست...
‏روزی چرچیل، روزولت و استالین برای خوردن شام با هم نشسته بودند. در کنار میز، یکی از سگ‌های چرچیل ساکت نشسته بود و به آنها نگاه می‌کرد، چرچیل خطاب به همرهانش گفت: «چطوری می‌شه از این سسِ خردل تند به این سگ داد؟»
روزولت گفت من بلدم و مقداری گوشت برید، سس خردل را داخل گوشت مالید و جلوی سگ انداخت ... سگ گوشت را بو کرد و شروع به خوردن کرد تا اینکه به خردل رسید، خردل دهان سگ را سوزاند و از خوردن صرف نظر کرد.
‏بعد نوبت به استالین رسید. استالین گفت هیچ کاری با زبون خوش پیش نمی‌ره و
مقداری از خردل را باانگشتهایش گرفت و به طرف سگ رفت و با یک دستش گردن سگ را محکم گرفت و با دست دیگرش خردل را به‌زور داخل دهان سگ کرد. سگ با ضرب و زور خودش را از دست استالین رهانید و خردل را تف کرد.
در این میان که چرچیل به هر دوی آنها می‌خندید بلند شد و با چهار انگشت اش مقداری از خردل را به مقعد سگ مالید، سگ که زوزه کشان به خودش می‌پیچید شروع به لیسیدن خردل کرد!
‏چرچیل گفت: «حالا‌ دیدید که چطور می‌توان زور را بدون زور زدن به مردم اعمال کرد؟
#فردوس_برین
دیدگاه ها (۱)

‏مراحل کباب درست کردن: زن گوشت میخرد،تمیز میکند،با ادویه و پ...

اقدام #خلاقانه باشگاه کلن برای جبران غیبت تماشاگرانش باشگاه...

کویر لوت 🏜 #کرمان #فردوس_برین #بخون

سه برج هتل Sands Bay Marina یکی از شاهکارهای معماری در سنگاپ...

رز وحشی پارت۵ { پنج ماه بعد} ات...الان پنج ماه که از ما جرای...

چقدر این داستان زیبا و عبرت انگیزه👌🌺 مردی داشت در جنگل‌ قدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط