ناخدای خسته...
#ناخدای_خسته...
صدای قهقهه ام ...
میان همهمه و ازدحام ناپدید شد
اینجا سالها تابستان است،
اینجا قرن هاست شب شده است
و دریا عکسی مبهم
در دفتر خاطرات چشمانیست
ک روزی شوق عشق را در آن میدیدم
قایقم شکسته است...
همان ک روزی لنگرش را به
ب دریای امید تو انداختم
از این جا کوچ خواهم کرد
به دنبال طلوعی در بهار میروم
به ساحلی دور و پر از روشنایی
مرا نشانی ده از تلاطم موج هایت
تا دریابم لنگرگاه دریادلان را
ساحلت هنوز ارامش قبل را دارد؟
برای ناخدایی خسته از طوفان!
#استان-هرمزگان #جزیره قشم ساحل روستای گوران
صدای قهقهه ام ...
میان همهمه و ازدحام ناپدید شد
اینجا سالها تابستان است،
اینجا قرن هاست شب شده است
و دریا عکسی مبهم
در دفتر خاطرات چشمانیست
ک روزی شوق عشق را در آن میدیدم
قایقم شکسته است...
همان ک روزی لنگرش را به
ب دریای امید تو انداختم
از این جا کوچ خواهم کرد
به دنبال طلوعی در بهار میروم
به ساحلی دور و پر از روشنایی
مرا نشانی ده از تلاطم موج هایت
تا دریابم لنگرگاه دریادلان را
ساحلت هنوز ارامش قبل را دارد؟
برای ناخدایی خسته از طوفان!
#استان-هرمزگان #جزیره قشم ساحل روستای گوران
۸۶.۰k
۰۳ تیر ۱۳۹۹