روزی مجنون از میان سجاده مرد نمازگزاری عبور کرد
روزی مجنون از میان سجاده مرد نمازگزاری عبور کرد.
مرد گفت: هی!
مگر نمی بینی که با معشوق خود راز و نیاز میکنم؟
مجنون گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم
تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی؟!
مرد گفت: هی!
مگر نمی بینی که با معشوق خود راز و نیاز میکنم؟
مجنون گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم
تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی؟!
- ۳.۴k
- ۲۶ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط