درماندگی یعنی که فهمیدم

درماندگی یعنی که فهمیدم
وقتی کنارم روسری داری

یک تارِ مو از گیسوانت را
در رختخوابِ دیگری داری

#علیرضا_آذر
دیدگاه ها (۱)

خنده‌ات, صبح روز تعطیل است،وسط روزهای پرکاریخنده‌ات, چند ثان...

در آغوشت لب دریا بیافتمبه جرم عشق ورزی ها بیافتمکبود از بوسه...

در زندگی هر کسی افرادی هستندکهمی‌مانند،افرادی که می‌روندو .....

يه دوستی ميگفت: وقتی مادرم آشپزی ميكرد اگر توی غذام يه تار م...

يه دوستی ميگفت: وقتی مادرم آشپزی ميكرد اگر توی غذام يه تار م...

وقتی اومدی توی زندگیم من فهمیدم دنیا چقدر میتونه با تو قشنگ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط