𝐝𝐢𝐟𝐟𝐢𝐜𝐮𝐥𝐭 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐩𝐚𝐫𝐭 1
(عشق دشوار پارت ۱)
من پارک جینا هستم و ۲۳ سالمه من کره ای هستم ولی از وقتی ۱۰ سالم بود اومدیم پاریس زندگی میکنیم (فلش بک به ۱۳ سال پیش) امروز روز دادگاه طلاق مامان و بابا بود من و جیمین تو راه رو نشسته بودیم و منتظر بودیم بلاخره تموم شد مامان و بابا اومدن بالا دست جیمین رو گرفت و برد خیلی ناراحت شدم و گریه کردم آخه قرار بود جیمین با بابا بمونه من با مامان پس مجبور میشدیم از هم جدا زندگی کنیم رفتیم خونه و مامان وسایل منو برداشت و رفتیم خیلی ناراحت بودم اون روز از کره رفتیم پاریس و فقط مامان جیمین رو بابا نزاشت بیاد رفتیم پاریس (پایان فلش بک) (زمان حال) حدوده ۱۳ ساله که اینجا زندگی میکنیم من دیگه دانشگاهم رو تموم کردم و مدرکم رو گرفتم برا ۲ روز دیگه بلیط گرفتم تا برم کره ساعت ۷ صبح پرواز داشتم (۱ روز بعد) فردا صبح پرواز داشتم برا همین شامم رو خوردم و رفتم وسایلم رو جمع کردم (صبح روز پرواز) ساعت ۵ و نیم بود که از خواب بیدار شدم چون وسایلم رو دیشب آماده کرده بودم یه دوش یه ربعی گرفتم و صبحونه خوردم و یه شلوارک نسبت راحتی با یه تاب و سویشرت پوشیدم چون قرار بود مدت زمان زیادی رد تو هواپیما باشم چمدونامو برداشتم رفتم سوار ماشین شدم و رفتم فرودگاه زمان پروازم رسید سوار هواپیما شدم نشستم بودم به بیرون نگاه میکردم که به پسر جذاب خوشتیپ اومد نشست کنارم نگو ایشون کسی بود که قرار بود کنارم بشینه نگاهم رو ازش گرفتم ولی خدایی جذاب بود (۶ ساعت بعد) هواپیما نشست و پیاده شدیم رفتم چمدونا مو گرفتم و رفتم بیرون که دیدیم
عکس لباس جینا رو که تو هواپیما پوشیده بود رو میزارم
امیدوارم خوشتون بیاد و لایک و کامنت یادتون نره و به دوستاتون معرفی کنید 😘💋❤
من پارک جینا هستم و ۲۳ سالمه من کره ای هستم ولی از وقتی ۱۰ سالم بود اومدیم پاریس زندگی میکنیم (فلش بک به ۱۳ سال پیش) امروز روز دادگاه طلاق مامان و بابا بود من و جیمین تو راه رو نشسته بودیم و منتظر بودیم بلاخره تموم شد مامان و بابا اومدن بالا دست جیمین رو گرفت و برد خیلی ناراحت شدم و گریه کردم آخه قرار بود جیمین با بابا بمونه من با مامان پس مجبور میشدیم از هم جدا زندگی کنیم رفتیم خونه و مامان وسایل منو برداشت و رفتیم خیلی ناراحت بودم اون روز از کره رفتیم پاریس و فقط مامان جیمین رو بابا نزاشت بیاد رفتیم پاریس (پایان فلش بک) (زمان حال) حدوده ۱۳ ساله که اینجا زندگی میکنیم من دیگه دانشگاهم رو تموم کردم و مدرکم رو گرفتم برا ۲ روز دیگه بلیط گرفتم تا برم کره ساعت ۷ صبح پرواز داشتم (۱ روز بعد) فردا صبح پرواز داشتم برا همین شامم رو خوردم و رفتم وسایلم رو جمع کردم (صبح روز پرواز) ساعت ۵ و نیم بود که از خواب بیدار شدم چون وسایلم رو دیشب آماده کرده بودم یه دوش یه ربعی گرفتم و صبحونه خوردم و یه شلوارک نسبت راحتی با یه تاب و سویشرت پوشیدم چون قرار بود مدت زمان زیادی رد تو هواپیما باشم چمدونامو برداشتم رفتم سوار ماشین شدم و رفتم فرودگاه زمان پروازم رسید سوار هواپیما شدم نشستم بودم به بیرون نگاه میکردم که به پسر جذاب خوشتیپ اومد نشست کنارم نگو ایشون کسی بود که قرار بود کنارم بشینه نگاهم رو ازش گرفتم ولی خدایی جذاب بود (۶ ساعت بعد) هواپیما نشست و پیاده شدیم رفتم چمدونا مو گرفتم و رفتم بیرون که دیدیم
عکس لباس جینا رو که تو هواپیما پوشیده بود رو میزارم
امیدوارم خوشتون بیاد و لایک و کامنت یادتون نره و به دوستاتون معرفی کنید 😘💋❤
۳۴.۹k
۲۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.