فال می گیرم و می خوانی و من می خندم

فال می گیرم و می خوانی و من می خندم
بنشین چای بخور خسته نباشی یارا!

#مهدی_فرجی
دیدگاه ها (۲)

قصه از طعم دهان تو شنیدن داردخواب، در بستر چشمان تو دیدن دار...

گیرمت چون تنگ در بر، سر مکش از من که نیستجامه‌ای چسبان‌تر از...

این که کسی قصد دلگرم کردن آدمی را داشته باشد اصلا چیز کمی نی...

کاری به سرد و گرم بهار و خزان نداشتاین پنجره فقط به هوای تو ...

muzik..patogh

خودم را کشان کشان می رسانم خانه و روی تخت پرت می کنمپلک های ...

کلبــه ای با نغمه ی گیتار می خواهد دلمبوی عطــر دشت گندمــزا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط