موهایم را از زنی بلند کردم
موهایم را از زنی بلند کردم
که به عروسی خودش دعوت نشد
سرم را
از صفحهء آخر داستانی غمانگیز
و دستهایم را
از وقتی برای خداحافظی بلند کردهام
پایین نیاوردهام
ـ با اجازهء بزرگترها!
این دست برای اجازه نیست
برای خداحافظیست
و مردیکه تفاوت این دو را میفهمد
تا همین لحظه باید
به نقطهای آنسوی آبهای جهان
تبدیل شده باشد ـ
خداحافظ
نقطهء تلاقیِ دورها و دوریها
خداحافظ
نقطهای که بعد از آخرین سطر داستانهای غمانگیز میگذارند
خدا حافظ
برای برگشتنت
صدای بلندتری لازم بود
صداییکه یکشب
برای زنی با موهای بلند، کِل کشید
و بعد از آن
کسی آن را ندید...
.
#لیلاکردبچه
که به عروسی خودش دعوت نشد
سرم را
از صفحهء آخر داستانی غمانگیز
و دستهایم را
از وقتی برای خداحافظی بلند کردهام
پایین نیاوردهام
ـ با اجازهء بزرگترها!
این دست برای اجازه نیست
برای خداحافظیست
و مردیکه تفاوت این دو را میفهمد
تا همین لحظه باید
به نقطهای آنسوی آبهای جهان
تبدیل شده باشد ـ
خداحافظ
نقطهء تلاقیِ دورها و دوریها
خداحافظ
نقطهای که بعد از آخرین سطر داستانهای غمانگیز میگذارند
خدا حافظ
برای برگشتنت
صدای بلندتری لازم بود
صداییکه یکشب
برای زنی با موهای بلند، کِل کشید
و بعد از آن
کسی آن را ندید...
.
#لیلاکردبچه
۱۷۰
۰۲ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.