و ای بهانه ی شیرینتر از شکر قندم

و ای بهانه ی شیرینتر از شکر قندم
به عشق پاک کسی جز تو دل نمی بندم

به دین این همه پیغمبر احتیاجی نیست
همین بس است که اینک تویی خداوندم

همین بس است که هر لحظه ای که می گذرد
گسستنی نشود با دل تو پیوندم

مرا کمک کن از این پس که گامهای زمین
نمی برند و به مقصد نمی رسانندم

همیشه شعر سرودم برای مردم شهر
ولی نه! هیچ کدامش نشد خوشایندم

تویی بهانه ی این شعر خوب باور کن
که در سرودن این شعرها هنرمندم

"نجمه زارع"
دیدگاه ها (۲)

مهر را بر سر ؛آبان بگذار مهربان می گردد ...من ترا با همه ی م...

واقعیت این است که بیشتر ما آدم‌ها موجودات بد موقعه‌ای هستیم!...

پیرمرد جواب داد: " من هم باید ترک کنم. من هر روز فقط دو نخ س...

تو نیستیو خیالمجائی برای رفتن نداردکِز می کند گوشه ی منبه دل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط