تو نیستی

تو نیستی
و خیالم
جائی برای رفتن ندارد
کِز می کند گوشه ی من
به دلم خیره می شود
دلی پر از فریاد
برای شانه هائی که اینجا نیست...

پرویز صادقی
دیدگاه ها (۲)

پیرمرد جواب داد: " من هم باید ترک کنم. من هر روز فقط دو نخ س...

و ای بهانه ی شیرینتر از شکر قندمبه عشق پاک کسی جز تو دل نمی ...

شعرهایمکوتاهُ کوتاه تر می شوندانگار سکوتکم کم بر زبانم مسلّط...

تا میتوانید غافلگیرش کنیددرست در لحظه ای که فکرش را هم نمیکن...

دلم کنار تو یک کوه، شانه می خواهدو با تو گوشه ی دنجی شبانه م...

همه ی من !دلم برای زمستان نمی سوزد !دلم برای بهار تنگ نیست !...

همه ی من !دلم برای زمستان نمی سوزد !دلم برای بهار تنگ نیست !...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط