عشق پر دردسر پارت ۹

#دیانا
با صدای در تکونی خوردم و با دیدن ارسلان بلند شدم سل....سلام


#ارسلان
سلام خوبی ؟ درد داری ؟ بیا بیرون کارت دارم


#دیانا
دنبالش رفتم بل .....بله


#ارسلان
بشین . خب من میخوام یا چیزی بگم
اونم اینه که قراره برای چند روزی برم آلمان برای بررسی یه پرونده و قرار شد رضا به شرکت رسیدگی کنه و ممد تو هم باید مواظب دیانا باشی و تو دیانا باید هرچی ممد میگه بگی چشم اگه بفهمم این کارو نمیکنی حسابتو میرسم اوکی؟


#دیانا
من نمیخام ممد اینجا باشه
میتونی درو قفل کنی ، گوشیمو بگیری اگه اعتماد نداری امه من نمیخام ممد اینجا باشه همین
از جام بلند شدم شب بخیر گفتم و رفتم توی اتاق درو بستم


#ممد
هاج و واج به ارسلان نگاه میکردم
گفتم بزار برم حساب این بی تربیت رو برسن ولی ارسلان گفت ولش کن هیچی میگه تو گوش نده
مم فردا پروازم هیت توی فرودگاه میبینمت
شب بخیر گفتم و زدم از خونه بیرون و به سمت خونه ی خودمون حرکت کردم
ببخشید کم بود اگه لایک هاش به ده برسه فردا دو تا پارت میزارم
دیدگاه ها (۱۱)

عشق پر دردسر پارت ۱۰

عشق پر دردسر پارت ۱۱

عشق پر دردسر پارت ۸

عشق پر دردسر پارت ۷

رمان بغلی من پارت ۴۷ارسلان: حله دیانا: آه آه فردا میخوای زن...

رمان بغلی من پارت ۷۷... فردا ...دیانا: با صدای گوشیم چشامو ب...

رمان بغلی من پارت۷۲ارسلان: ببرمت دکتر برات آمپول بنویسه دیان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط