پارت ۱۱
از زبان ا/ت
تو بیمارستان بودیم و چیزی به جز تهیونگ فکر نمیکردم و همینطور گریه میکردم که دکتر از اتاق اومد بیرون و حال تهیونگ رو پرسیدیم
ا/ت:حالش چطوره؟
دکتر: وضعیتش خیلی بد نیست فردا میتونه بره خونه ولی باید استراحت و چند رو تمرین نکنه
ا/ت:دایانا چی😢؟.
دکتر: اون فعلا باید بمونه چون وضعیتشون خوب نیست و معلوم نیست کی مرخص میشن چون خون زیادی رو از دست دادن
ا/ت : میتونم ببینمشون
دکتر : دایانا رو نمیتونید ببینید ولی اقای کیم تهیونگ رو میتونید
رفتیم تو اتاق تهیونگ رو تخت بیهوش بود جفتش رو صندلی نشستم و گریه میکردم.
ا/ت : تهیونگ😢همه اینکارا تخسیر منه درسته😢من گزاشتم درد بکشی اره😢م..من گزاشتم روی این تخت لعنتی باشی اره😭من گزاشتم همه این بلاها سرت بیاد درسته!😭
جیمین:ا/ت بیا بریم اینجور حال تهیونگ بدتر میشه.
ا/ت: ولم کن اینجا میمونم!!!
با زور جیمین منو از اتاق برد بیرون و رفتیم سمت خونه. داشتم تو از شیشه ماشین به خیابونا نگاه میکردم اینجا موقعی بود که به تهیونگ شک کرده بودم عاشقمه.
جونگ کوک : ا/ت؟
ا/ت:؟؟؟
جونگ کوک : حالت خوبه؟
ا/ت :....نه....حالم خوب نیست.
جونگ کوک : اگه منظورت تهیونگه اصلا نگران نباش خود دکتر بهمون گفت که حالش خوبه.
ا/ت : امیدوارم اینطوری باشه
ببخشید اگه کم بود چون این روزا وقت برا نوشتن ندارم
مثل همیشه این هم از این پارت
خوشتون اومد حتما لایک و کامنت بدید😁❤
فالو کنین حتما بک میدم 😁👍
تو بیمارستان بودیم و چیزی به جز تهیونگ فکر نمیکردم و همینطور گریه میکردم که دکتر از اتاق اومد بیرون و حال تهیونگ رو پرسیدیم
ا/ت:حالش چطوره؟
دکتر: وضعیتش خیلی بد نیست فردا میتونه بره خونه ولی باید استراحت و چند رو تمرین نکنه
ا/ت:دایانا چی😢؟.
دکتر: اون فعلا باید بمونه چون وضعیتشون خوب نیست و معلوم نیست کی مرخص میشن چون خون زیادی رو از دست دادن
ا/ت : میتونم ببینمشون
دکتر : دایانا رو نمیتونید ببینید ولی اقای کیم تهیونگ رو میتونید
رفتیم تو اتاق تهیونگ رو تخت بیهوش بود جفتش رو صندلی نشستم و گریه میکردم.
ا/ت : تهیونگ😢همه اینکارا تخسیر منه درسته😢من گزاشتم درد بکشی اره😢م..من گزاشتم روی این تخت لعنتی باشی اره😭من گزاشتم همه این بلاها سرت بیاد درسته!😭
جیمین:ا/ت بیا بریم اینجور حال تهیونگ بدتر میشه.
ا/ت: ولم کن اینجا میمونم!!!
با زور جیمین منو از اتاق برد بیرون و رفتیم سمت خونه. داشتم تو از شیشه ماشین به خیابونا نگاه میکردم اینجا موقعی بود که به تهیونگ شک کرده بودم عاشقمه.
جونگ کوک : ا/ت؟
ا/ت:؟؟؟
جونگ کوک : حالت خوبه؟
ا/ت :....نه....حالم خوب نیست.
جونگ کوک : اگه منظورت تهیونگه اصلا نگران نباش خود دکتر بهمون گفت که حالش خوبه.
ا/ت : امیدوارم اینطوری باشه
ببخشید اگه کم بود چون این روزا وقت برا نوشتن ندارم
مثل همیشه این هم از این پارت
خوشتون اومد حتما لایک و کامنت بدید😁❤
فالو کنین حتما بک میدم 😁👍
۱۲۱.۹k
۰۶ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.