از نگاه روی تو ، دل سیر می گردد مگر
از نگاه روی تو ، دل سیر می گردد مگر
آخر آدم با تو باشد ، پیر می گردد مگر
با نگاهی قلب من را کرده ای مال, خودت
شهر با یک حمله ای تسخیر می گردد مگر
لحظه ی دیدار عکست نیز خشکم می زند
بی طناب، این دست و پا زنجیر می گردد مگر
عاشقم ، باشی ، نباشی ، سرد باشی یا که گرم
حس عاشق لحظه ای تغییر می گردد مگر
در میان حس من، هر واژه عاجز مانده است
آتش دل با سخن تعبیر می گردد مگر...!!!
آخر آدم با تو باشد ، پیر می گردد مگر
با نگاهی قلب من را کرده ای مال, خودت
شهر با یک حمله ای تسخیر می گردد مگر
لحظه ی دیدار عکست نیز خشکم می زند
بی طناب، این دست و پا زنجیر می گردد مگر
عاشقم ، باشی ، نباشی ، سرد باشی یا که گرم
حس عاشق لحظه ای تغییر می گردد مگر
در میان حس من، هر واژه عاجز مانده است
آتش دل با سخن تعبیر می گردد مگر...!!!
۲.۶k
۲۳ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.