دوست دارم ساعتی با چشم تو خلوت کنم

دوست دارم ساعتی با چشم تو خلوت کنم
در کنارت جا بگیرم با لبت صحبت کنم
محو رویت، روبرویت، دوست دارم، ماه من❣
از دل بی‌تاب خود پیش دلت غیبت کنم
چون تویک دل،یار همدل،کی؟کجاپیداشود؟
دوست دارم با دلِ یک رنگ تو بیعت کنم❣❣
قلب من هر لحظه با شوق تو نبضش میزند
بی حضور تو چرا با زندگی وصلت کنم؟
بوی اندوه مرادرچشم غمگینم ببین
از من ای آرام جان❣ هرگز مخواه ترکت کنم
بزم عشقی چیده‌ام در قلب مجروحم، تو را
با تمام عاشقی در بزم خود دعوت کنم
جان من مملو از تکرار یادت دم به دم
این محال است من به دوری ازغمت عادت کنم
دیدگاه ها (۲)

شبها که میگیرد دلم ،یاد تو را تن میکنمتنها به یاد بودنت ،احس...

دست می لرزید وپیشانی کمی تبداربودروبرویم قاب چشمان تو بر د...

از نگاه روی تو ، دل سیر می گردد مگرآخر آدم با تو باشد ، پیر ...

شقـــایق تا تـــو را دیده، چــه! کرده غنچــــه لب ها راچه حر...

*دوست دارم کـه دلت شاد شود در غزلمخانه ی قلب تـــــــو آبـــ...

الا ای دلبر زیبا کجاییچراپیش من تنهانیاییتو تنهایی و من تنها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط