Life for love
Life for love
پارت 11
اسلاید ۲ و ۳ چیزایی که میرا خرید
اسلاید ۴ و ۵ چیزایی که انا خرید
اسلاید ۶ لباس انا برای مهمونی
اسلاید ۷ لباس میرا برای مهمونی
( ساعت ۴۰ : ۳ داخل مغازه )
انا : میرا ، میرااااا
میرا: بله؟ چیه ؟
انا : بیا اینو نگاه کن خیلی قشنگه مطمئنم بهت خیلی میادبپوشی شبیه پرنسسا میشی.
میرا: باشه
( بعد از عوض کردن ۱۰ دست لباس )
انا : وای ننه مردم تو که از هیچ کدوم خوشت نیومد پس چی می خوای؟؟
میرا: چیزه ! راستشو بخوای من اینو انتخاب کردم ( تردید ، لبخند ضایع )
انا : یعنی من تورو می کشمممم خب میمردی از اول بگی استایل مجلسی رسمی می خوای نه لباس شب ؟؟؟ ( عصبانی)
میرا: خب نمی خواستم ناراحتت کنم اخه وقتی دیدم انقدر با علاقه داری برام لباس انتخاب می کنی ترسیدم بهت بگم.
انا : تو روحت ( سعی در اروم بودن )شتتتت دیر شد بریم بقیه خریدامون رو بکنیم که به مهمونی نمی رسیم
( ساعت ۹ تو بار موقع مهمونی )
انا ویو
پشت رول نشسته بودم وقتی رسیدیم بار اول میرا پیاده شد و بعدشم من.
از اونجایی که مهمونی خصوصی بود باید کارت دعوت نشون می دادیم. کارت دوتامون رو تحویل دادم و رفتیم داخل به محض ورود به بار صدای کر کننده موزیک بود که کل سالن رو در بر گرفته بود همینطور بوی شدید الکل و سیگار باعث میشد سرم تیر بکشه بالاخره خاله رو پیدا کردیم و بعد از سلام و احوال پرسی و تبریک رفتیم روی ی میز نشستیم
پارت 11
اسلاید ۲ و ۳ چیزایی که میرا خرید
اسلاید ۴ و ۵ چیزایی که انا خرید
اسلاید ۶ لباس انا برای مهمونی
اسلاید ۷ لباس میرا برای مهمونی
( ساعت ۴۰ : ۳ داخل مغازه )
انا : میرا ، میرااااا
میرا: بله؟ چیه ؟
انا : بیا اینو نگاه کن خیلی قشنگه مطمئنم بهت خیلی میادبپوشی شبیه پرنسسا میشی.
میرا: باشه
( بعد از عوض کردن ۱۰ دست لباس )
انا : وای ننه مردم تو که از هیچ کدوم خوشت نیومد پس چی می خوای؟؟
میرا: چیزه ! راستشو بخوای من اینو انتخاب کردم ( تردید ، لبخند ضایع )
انا : یعنی من تورو می کشمممم خب میمردی از اول بگی استایل مجلسی رسمی می خوای نه لباس شب ؟؟؟ ( عصبانی)
میرا: خب نمی خواستم ناراحتت کنم اخه وقتی دیدم انقدر با علاقه داری برام لباس انتخاب می کنی ترسیدم بهت بگم.
انا : تو روحت ( سعی در اروم بودن )شتتتت دیر شد بریم بقیه خریدامون رو بکنیم که به مهمونی نمی رسیم
( ساعت ۹ تو بار موقع مهمونی )
انا ویو
پشت رول نشسته بودم وقتی رسیدیم بار اول میرا پیاده شد و بعدشم من.
از اونجایی که مهمونی خصوصی بود باید کارت دعوت نشون می دادیم. کارت دوتامون رو تحویل دادم و رفتیم داخل به محض ورود به بار صدای کر کننده موزیک بود که کل سالن رو در بر گرفته بود همینطور بوی شدید الکل و سیگار باعث میشد سرم تیر بکشه بالاخره خاله رو پیدا کردیم و بعد از سلام و احوال پرسی و تبریک رفتیم روی ی میز نشستیم
۳.۶k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.