این چه عشقیه پارت 12
این چه عشقیه پارت 12
ویو هانا صبح با سردرد عجیبی چشمامو باز کردم دیدم بنگ چام تو بغلم پیچیده تو خودش با پام یکی محکم اوردم تو شکمش از تخت افتاد پایین
بنگ چان ـ اخخخخخخ کمرمممممم
ـ زهرمار
بری اومد تو اتاق صورتمو کامل لیس زد صورتم خیس شد
ـ بری واقعا ازت ممنونم
بنگ چان ـ هانا ناقصم کردی(دور از جون)
ـ پاشو زرت و پرت نکن واسه من
با بری رفتیم پایین هنوز که هنوزه داشت بارون میومد
اجوما ـ خوب خوابیدی؟
ـ اره
اجوما ـ با این ابو هوا فک نکنم خانم بتونن بیان
ـ و منی که هر ذوق شده بودم که داره نیاد پارسال هم همین جوری شد نه واسه جشنوارم اومد نه برای اینکه ببینمش
اجوما ـ بیا صبحونه
ـ اوهوم
رفتم کنار میز نشستم بنگ چان اومد کنارم نشست دستشو گذاشت رو پیشونیم
بنگ چان ـ خوبه تب نداری
ـ مگه تب کرده بودم؟
بنگ چان ـ داشتی تو تب می سوختی، گلو درد که نداری؟
ـ نه ندارم
اجوما ـ نباید دیشب میرفتی تو حیاط
ـ حالا که خوبم
صبحونه خوردیم و اماده شدم بنگ چان بردم شرکت ورد سالن که شدم همه داشان میرقصیدن اونم با اهنگ "Follow The Leader" از جنیفر میرقصیدن بدون اینکه لباسمو عوض کنم بهشون ملحق شدم اول ما دخترا شروع کردیم من وسط همشون بودم انگار دخترا زیر دستای منن شروع کردیم به رقص انگار اونای که جو گرفتتشون بعد ما دخترا کشیدیم کنار پسرا اومد باز بهشون ملحق شدیم باز ما دخترا کنار کشیدیم (وقتی که مرده میخونه پسرا میرقص وقتی هم جنیفر میخونه دخترا میرقص اینجوری بهتون بگم)
ویو الویا
کانگ برام یه کار جور کرده بود رفتم که تست بدم اون کسی جز تهیونگ نبود پشمامون ریخته بود بعد باهم رفتیم تو یه سالن که همه داشتن قر میدادن منم همراه ی اهنگه یه سرای تکون میدادم
تهیونگ ـ اتاق پرو اونجاس برو لباستو عوض کن و بیا
ـ باشه
رفتم تو اتاق پرو لباسمو عوض کردم و اومدم بیرون بقیه ی یه دنسرا داشتن استراحت میکردن من رفتم پیش تهیونگ
ـ امادم
تهیونگ ـ اوکی، بچه هاا اروم تر حرف بزنین میخولم تست بگیرم*با صدای بلند*
++++چشم اقای کیم*با صدای بلند و همزمان*
گوشیمو وصل باندشون کردم اهنگ"Feel The Beat" رو پلی کردم و شروع به رقصیدن کردم
وسو هانا
تهیونگ داشت از یه نفر تست میگرفت حس کردم برام اشناس طرف اما ازون جایی که ماسک زده بود تا زیر بینیش نمی تونستم تشخیص بدم که کیه
. واای اگه لیا باشه خودمو جر میدم
میا ـ لیا دیگه کیه؟
ـ یکی از دشمنامه
میا ـ که اینطور
دختره موفق شد و قبول شد وقتی که ماسکشو در اورد فهمسدم الویا هست با دیدن هم پشمامون فر شد
ویو هانا صبح با سردرد عجیبی چشمامو باز کردم دیدم بنگ چام تو بغلم پیچیده تو خودش با پام یکی محکم اوردم تو شکمش از تخت افتاد پایین
بنگ چان ـ اخخخخخخ کمرمممممم
ـ زهرمار
بری اومد تو اتاق صورتمو کامل لیس زد صورتم خیس شد
ـ بری واقعا ازت ممنونم
بنگ چان ـ هانا ناقصم کردی(دور از جون)
ـ پاشو زرت و پرت نکن واسه من
با بری رفتیم پایین هنوز که هنوزه داشت بارون میومد
اجوما ـ خوب خوابیدی؟
ـ اره
اجوما ـ با این ابو هوا فک نکنم خانم بتونن بیان
ـ و منی که هر ذوق شده بودم که داره نیاد پارسال هم همین جوری شد نه واسه جشنوارم اومد نه برای اینکه ببینمش
اجوما ـ بیا صبحونه
ـ اوهوم
رفتم کنار میز نشستم بنگ چان اومد کنارم نشست دستشو گذاشت رو پیشونیم
بنگ چان ـ خوبه تب نداری
ـ مگه تب کرده بودم؟
بنگ چان ـ داشتی تو تب می سوختی، گلو درد که نداری؟
ـ نه ندارم
اجوما ـ نباید دیشب میرفتی تو حیاط
ـ حالا که خوبم
صبحونه خوردیم و اماده شدم بنگ چان بردم شرکت ورد سالن که شدم همه داشان میرقصیدن اونم با اهنگ "Follow The Leader" از جنیفر میرقصیدن بدون اینکه لباسمو عوض کنم بهشون ملحق شدم اول ما دخترا شروع کردیم من وسط همشون بودم انگار دخترا زیر دستای منن شروع کردیم به رقص انگار اونای که جو گرفتتشون بعد ما دخترا کشیدیم کنار پسرا اومد باز بهشون ملحق شدیم باز ما دخترا کنار کشیدیم (وقتی که مرده میخونه پسرا میرقص وقتی هم جنیفر میخونه دخترا میرقص اینجوری بهتون بگم)
ویو الویا
کانگ برام یه کار جور کرده بود رفتم که تست بدم اون کسی جز تهیونگ نبود پشمامون ریخته بود بعد باهم رفتیم تو یه سالن که همه داشتن قر میدادن منم همراه ی اهنگه یه سرای تکون میدادم
تهیونگ ـ اتاق پرو اونجاس برو لباستو عوض کن و بیا
ـ باشه
رفتم تو اتاق پرو لباسمو عوض کردم و اومدم بیرون بقیه ی یه دنسرا داشتن استراحت میکردن من رفتم پیش تهیونگ
ـ امادم
تهیونگ ـ اوکی، بچه هاا اروم تر حرف بزنین میخولم تست بگیرم*با صدای بلند*
++++چشم اقای کیم*با صدای بلند و همزمان*
گوشیمو وصل باندشون کردم اهنگ"Feel The Beat" رو پلی کردم و شروع به رقصیدن کردم
وسو هانا
تهیونگ داشت از یه نفر تست میگرفت حس کردم برام اشناس طرف اما ازون جایی که ماسک زده بود تا زیر بینیش نمی تونستم تشخیص بدم که کیه
. واای اگه لیا باشه خودمو جر میدم
میا ـ لیا دیگه کیه؟
ـ یکی از دشمنامه
میا ـ که اینطور
دختره موفق شد و قبول شد وقتی که ماسکشو در اورد فهمسدم الویا هست با دیدن هم پشمامون فر شد
۶.۹k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.