عشقی تا ابد پارت ۱ 💖
عشقی تا ابد پارت ۱ 💖
بادوستام بیرون بودم داشتیم حرف میزدم که بایه پسر برخود کردیم دو تا بادیگارد پشتش بودن من از پسره خیلی خوشم اومد .
به بادیگارداش گفت اینو از سر راهم ببرید کنار دوستانم ببرید . باخودم گفتم که
این پسره از من خیلی بدش میاد و عمرا که از من خوشش بیاد . ولی واقعا اون جذاب بود ومن عاشقش بودم
رفتم خونه به بابام گفتم : بابا من از یه پسر خوشم اومده ولی اون منو دوست نداره چیکار کنم؟
بابام از شدت عصبانی منو کتک می زد .
ادامه دارد ........
بادوستام بیرون بودم داشتیم حرف میزدم که بایه پسر برخود کردیم دو تا بادیگارد پشتش بودن من از پسره خیلی خوشم اومد .
به بادیگارداش گفت اینو از سر راهم ببرید کنار دوستانم ببرید . باخودم گفتم که
این پسره از من خیلی بدش میاد و عمرا که از من خوشش بیاد . ولی واقعا اون جذاب بود ومن عاشقش بودم
رفتم خونه به بابام گفتم : بابا من از یه پسر خوشم اومده ولی اون منو دوست نداره چیکار کنم؟
بابام از شدت عصبانی منو کتک می زد .
ادامه دارد ........
۲.۵k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.