...
گو چه رازی است در این موج مهآلود نگاهت
که تو چون باد پریشانی و مستی
دست در دست خزان، خندهکنان
در دل این باغ نشستی!
چه بگویم، به که گویم
که دلم گلشن اسرار تو گشته
گل هر یاد در این باغ پریشان
به سرانگشت تو در خاطره خاک نشسته
وای بر من که دلم پُر ز تمنای تو گشته
نتوانم، نتوانم که بگویم:
دل من لیلیاش از یاد نبرده
#علیرضا_کلیایی
#گل
#راز #موج #مه_آلود #نگاهت #باد #پریشانی #مستی #دست #خزان #خنده_کنان #دل #باغ #گلشن #اسرار #یاد #یار #سرانگشت #خاطره #خاک #نشسته #وای #تمنا #لیلی #پاییز #آذر
#flowers
#flower
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.