نه مرا خواب به چشم

نه مـرا خـواب به چشــم
و نه مـرا دل در دست

چشـــم و دل
هر دو به رُخسار تو آشفته و مست ...
#امیرخسرو_دهلوی

@siahchal2
دیدگاه ها (۱)

درمان دردِ عاشقان صبرست و من دیوانه‌ام نه درد ساکن می‌شود نه...

گُنـہ از جانب ما نیست اگر مجنونیـــمگوشه‌ے چشمِ تو نگذاشت کہ...

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماستهر کسی نغمه ی خود خواند و از ...

ای خدا این وَصل را هجران مکنسرخوشان عشق را نالان مکنچون خزان...

بوسه زنم بر لب رخسار و دست توکی می برم ز خیال آن نگه می پرس...

(عاشقانه های جاده)

.میشود یک شب تو ساقی باشی و من مست تو؟محو چشمان تو باشم ، عا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط