✨تو هم مادرت را شاد می کنی؟

🌺علی یک بار هنگام بازگشت از جبهه، عینک آفتاب و کاپشن آمریکائی داشت.

🌿زنگ خانه شان را زد. مادرش آمد دم در و گفت با چه کسی کار دارید؟

🌱گفت: با جواد (برادر کوچک ترش).
مادر تا می رود تا جواد را صدا کند، مادر را از پشت می گیرد و مادرش داد و بیداد راه می اندازد. وقتی خودش را معرفی می کند، هر دو می زنند زیر خنده.

📚 بیا مشهد، گروه فرهنگی شهید هادی،ص ۸۹٫

#سیره_شهدا
#شهید_علی_سیفی
#عکس‌نوشته‌حسنا


🆔 @tanha_rahe_narafte
دیدگاه ها (۱)

✨نیکی بعد از مرگ

داستانک؛ ✍تلنگر

✨خورشید می تابد

نامه خاص

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط