اینم از این بهارتم دیدیم

اینم از این! بهارتم دیدیم!
تویی که عشقِ هفت‌سین بودی!
صبح بارون و عصر و شب بارون...
تو زمستونِشم همین بودی!

من کجا راه‌و اشتباه رفتم؟
چرا این خونه با تو راه نمیاد؟!
نه! بهم فرصت دوباره نده!
این ادا بازیا به ما نمیاد!

فصلِ نو! آسمونِ ابری تر!
سال‌و بازیچه‌ی بهارم کن!
عصر جمعه! غروبِ سیزده به در!
عید امسال‌و زهرمارم کن!

مطمئنّم که غصه‌های تو ام
توی تقویم قبلی جا نشده
اون که تو آینه‌ی اتاق توئه
مطمئنّی ازم جدا نشده؟

مطمئنّی میخوای ببخشی منو؟!
مطمئنّی هنوز کنار منی؟!
پاشو! تعارف نکن! طبیعی باش!
نمی‌خوای سبزه‌ت‌و گره بزنی؟

فصلِ نو! آسمونِ ابری تر!
سال‌و بازیچه‌ی بهارم کن!
عصر جمعه! غروبِ سیزده به در!
عید امسال‌و زهرمارم کن!


#میثم_بهاران
دیدگاه ها (۱۶)

لعنتی ترین دوست داشتنی منبی خیال ترین خواب و خوراکمبی معرفت ...

امشب عروسش می شوی…من دوستت دارم هنوز!بی من چه شیرین میروی…من...

برایت آرزوهای ساده می کنمآرزو می کنم شب ها خواب های خوب ببین...

لطفا پسرای دهاتی و بد تیپ به نیت من سبزه گره نزنن....مرسی......

«از کوچه که پیچیدی...»بارون تازه بند اومده بود. کوچه‌ها هنوز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط