سردم است و دلم کمی گرما میخواهد
سردم است و دلم کمی گرما میخواهد
کمی گرمای آغوش پدر و کمی هم گرمای آغوش مادر،کمی هم گرمای قصه های مادربزرگ با صدای مخملی اش.
دلم آن روزهای قدیم را میخواهد،همان قدیم قدیم ها!!
همان قدیم هایی که پر از مهربانی بود،پر از هدیه دادن و خوشحال کردن یکدیگر بود.
دلم همان ساعت های خوشی را میخواهد که آنقدر گرم گفتگو بودیم نمی فهمیدیم کی خورشید طلوع می کرد!!
دلم همان قدیم ها را میخواهد، همان روزها...
#خط_خطی_های_من#خط_خطی#دست_نوشته_های_من#خط_خطی_روزانه#خط_خطی_های_محی#دفتر_خاطرات#یادگاری#نوشته#دلنوشته#دل_نوشته#محی#نویسنده#آن_روزها#قدیم_قدیم_ها#قدیمی#قدیم#خاطرات#دفترچه_یادداشت#متن#متن_محی#خاکستری#درد_دل#دست_نوشته_های_محی
کمی گرمای آغوش پدر و کمی هم گرمای آغوش مادر،کمی هم گرمای قصه های مادربزرگ با صدای مخملی اش.
دلم آن روزهای قدیم را میخواهد،همان قدیم قدیم ها!!
همان قدیم هایی که پر از مهربانی بود،پر از هدیه دادن و خوشحال کردن یکدیگر بود.
دلم همان ساعت های خوشی را میخواهد که آنقدر گرم گفتگو بودیم نمی فهمیدیم کی خورشید طلوع می کرد!!
دلم همان قدیم ها را میخواهد، همان روزها...
#خط_خطی_های_من#خط_خطی#دست_نوشته_های_من#خط_خطی_روزانه#خط_خطی_های_محی#دفتر_خاطرات#یادگاری#نوشته#دلنوشته#دل_نوشته#محی#نویسنده#آن_روزها#قدیم_قدیم_ها#قدیمی#قدیم#خاطرات#دفترچه_یادداشت#متن#متن_محی#خاکستری#درد_دل#دست_نوشته_های_محی
۱.۸k
۲۶ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.