ویو ات شب

ویو ا.ت شب
یه لباس کیوت پوشیدم
موهامو بستم آرایش کردم و کفشام
پوشیدم یه عطر زدم
که کوک اومد تو
×🤤
+چرا اینجوری نگام میکنی
اومد از کمرم گرفت
گفت :خب زخمی باید نگات کنم
+کوک هنوز ازدواج که نکردیم
یهو لباشو گذاشت رو
لبم با دستای کو چولوم
به سینه هاش ضربه میزدم
×یا چرا اینجوری میکنی
+کوک روژم ۲۴ ساعتس
×شت
لبای کوک رژ قرمز جیگری بود
+بیا با آرایش پاککن، پاک کن
×ا.ت خفت میکنم
با کلی سختی رژ رو پاک کردم
+(خنده)
×ا.ت(عصبانیت کیوت)
+میدونستی شبیه خرگوشی
×تو میدونی گه من قاتلم پس فکر نکنم
شبیه خرگوش باشم حالا ولش کن بیا بریم
+اوکی
کیفمو بر داشتم و سوار لیموزین شدیم
یه رستوران بود که کلا برای ما اجاره شده بود
مامان بابای کوک هم اونجا بود
+سلام ا.ت هستم
÷=سلام دختدم
×خب بیا بشین
بعد شام
÷خب قرار چند نفر بیان عروسی
×مهمون ها من ۲۰۰ نفره
+من فقط خواهرمو دارم و شوهرشو
=خب پس کلا ۳۰۰ نفر
×+اوهوم
÷خب در مورد لباس عروس من یه طراح خیلی خوب پیدا کردم برات همه چی رو میدوزه
وفقط باید سایزتو بدی
+بعدا به کوک میگم بهتون بگه
=خب دخترم مامان بابات چی اونا نمیان
+مامان بابام تو یه تصادف از دنیا رفتن
=اوه من معذرت می خوام
+نه اسکال نداره
÷ببینم ا.ت تو همیشه اینجوری با این سنت این لباس های باز رو میپوشی
+ام
×این لباسا ها رو من براش‌خریدم و با اجازه من پوشیده
دیدگاه ها (۵۵)

ویو ا.ت صبح با حس خفه شدن چشامو باز کردم دیدم کوک رومه نفس ک...

گفت :فکر کنم اگه هر روز بدنتو ببینم ۵ قلو حامله میشی +منحرف ...

کوک رفت کل عمارت پر بود از بادیگارد های غول با یه اسلحه یه خ...

کوک اومد پایین بغلم کرد سرمو بوسید×بیبی من از چانس ترسیده +چ...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط