پارت اول
پارت اول
رمان:غرور،عشق
هوا بارونی بود
اسیه :وای اونجارو مدرسه به این بزرگی وجود نداره
ایبیکه:آره واقعا
عمر رو آب لگد کرد
عمر:وای خیس شدم
اسیه:بچه ها من پیش عمر میمونم لباسشو تمیز کنیم
ایبیکه:نه اسیه توبرو من و اگولجان به عمر کمک میکنیم لباسشو تمیز کنه
اسیه:باشه من رفتم
اسیه رفت داخل دوروک و تولگا داشتن حرف میزدن دوروک داشت به اسیه نگاه میکرد
اسیه رفت تو کلاس نمیدونست رو صندلی بغلی دوروک نشست استاد وارد کلاس شد
استاد:اسیه خوش اومدی همون جا میشینی
اسیه: اره
استاد:تا آخر سال باید اونجا بشینی
اسیه:باشه
سارپ و دوروک تولگا اومدن تو کلاس
دوروک:اووو چه بغل دستی
اسیه:چی میگی چه بغل دستی
دوروک:رو نیمکت من نشستی یعنی بغل دستیمی
اسیه:استاد من میخوام برم جای دیگه فکر کردم خالیه که ایبیکه پیشم بشینه
استاد:نه اسیه گفتم که تا آخر سال جاتون عوض نمیشه
اسیه:اوفففففف
استاد:بچه ها کتابتون باز کنید راستی بچه ها واسه این درس باید هم گروهی بشین
اسیه:.......عمر
عمر:استاد من با اگولجان وگرنه که همتون میدونید
اسیه:.......ایبیکه
سوسن:استاد من باایبیکه هم گروه میشم
و همه هم گروهی پیداکردن ولی دوروک و اسیه رو کسی انتخاب نکرد
استاد:دوروک و اسیه هم باهم
دوروک:خندید و به اسیه نگاه کرد
اسیه:😒😒
پارت بعدی ۲۰تا لایک بخوره میزارم
رمان:غرور،عشق
هوا بارونی بود
اسیه :وای اونجارو مدرسه به این بزرگی وجود نداره
ایبیکه:آره واقعا
عمر رو آب لگد کرد
عمر:وای خیس شدم
اسیه:بچه ها من پیش عمر میمونم لباسشو تمیز کنیم
ایبیکه:نه اسیه توبرو من و اگولجان به عمر کمک میکنیم لباسشو تمیز کنه
اسیه:باشه من رفتم
اسیه رفت داخل دوروک و تولگا داشتن حرف میزدن دوروک داشت به اسیه نگاه میکرد
اسیه رفت تو کلاس نمیدونست رو صندلی بغلی دوروک نشست استاد وارد کلاس شد
استاد:اسیه خوش اومدی همون جا میشینی
اسیه: اره
استاد:تا آخر سال باید اونجا بشینی
اسیه:باشه
سارپ و دوروک تولگا اومدن تو کلاس
دوروک:اووو چه بغل دستی
اسیه:چی میگی چه بغل دستی
دوروک:رو نیمکت من نشستی یعنی بغل دستیمی
اسیه:استاد من میخوام برم جای دیگه فکر کردم خالیه که ایبیکه پیشم بشینه
استاد:نه اسیه گفتم که تا آخر سال جاتون عوض نمیشه
اسیه:اوفففففف
استاد:بچه ها کتابتون باز کنید راستی بچه ها واسه این درس باید هم گروهی بشین
اسیه:.......عمر
عمر:استاد من با اگولجان وگرنه که همتون میدونید
اسیه:.......ایبیکه
سوسن:استاد من باایبیکه هم گروه میشم
و همه هم گروهی پیداکردن ولی دوروک و اسیه رو کسی انتخاب نکرد
استاد:دوروک و اسیه هم باهم
دوروک:خندید و به اسیه نگاه کرد
اسیه:😒😒
پارت بعدی ۲۰تا لایک بخوره میزارم
۸.۴k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.