درخواستی🖤🩸🩸

علامت ها
املی+ دکتر و دلباخته ی داستان ما
جیمین- یک قاتل زنجیره ای و سایکو که هیچکس جرات نزدیک شده بهش را نداره و اکس املی

ویو املی
یک روز خسته کننده امروز یک مریض را آوردند که بیماری روانی داشت برای همین یاد اکسم افتادم اسمش جیمین بود اولین بار توی مطب خودم دیدمش برای بیماری روانی اومده بود توی اولین دیدارمون اصلا ازش خوشم نیومد فکر میکردم مثل بقیه ی بیمار ها بی احساس هست ولی اینطور نبود... با وجود همه ی تاریکی یک چراغ کوچیکه و دلگرم کننده ای توش بود نمی‌دونم دقیقا شاید برای مهربونیش بود شاید برای حرف هایش چند جلسه بود که نیومد و هر جلسه اون چراغ بزرگتر میشد و من هم بیشتر جذبش میشدم کمکم عاشقش شدم و اون هم همین حس را داشت برای همین کمکم شروع کردیم قرار گذاشتن خیلی همدیگه را دوست داشتیم و قرار بود با هم ازدواج کنیم درسته روانی بود ولی پیش من مهربونم ترین آدم دنیا بود ولی داشتم احساس میکردم چیزی را پنهان می‌کنه یک هفته تا عروسی بود و خیلی خوشحال بودم امروز جیمین گفته بود میخواهد باهام حرف بزنه و من توی عمارت جنگلی و پر از بادیگارد منتظرش بودم صدای کلید اومد با ذوق طرف در رفتم و بازش کردم و پریدم بغل جیمین
-اوه سلام بیب
+سلاممم خیلی دلم برات تنگ شده بود
-منم همینطور
رفتم نشستم منتظر بودم جیمین بیاد اومد و نشست پیش من ولی با حرفی که زد شوکه شدم
اون گفت......
حمایت یادتون نره❤️
اصکی ممنوع❌❌
دیدگاه ها (۱)

درخواستی🖤🩸🩸

درخواستی🖤🩸🩸

جونگ کوک اون چیه🤣🤣🤣

Taehyung تهیونگ فارسی حرف زدددددد

درخواستی🖤🩸🩸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط