با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم

با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم
!به خیابان شلوغی که نباید رفتیم

می شنیدیم صدای قدمش را اما
!پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم

زندگی سرخی سیبی است که افتاده به خاک
!به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم

آخرین منزل ما کوچه ی سرگردانی است
!در به در، در پی گم کردن مقصد رفتیم

مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم
!دیگر اصرار مکن باشد، باشد، رفتیم

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۴)

قصـــه با طعــــم دهان تو شنیـــدن دارد خــواب،در بستـــر چش...

تو را چه بنامم؟ تا دریچه را رو به باغی بگشاید که صدای پرپر ش...

#دلنوشته_مرتضی🌼💙شعله شو در من من به سوختن عشق تو عادت دارم🌼💙

#_دلنوشته_مرتضی🌼💙باید جایی باشد برای دلدادگی زیر اسمانی که ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط