بیاختیار اشک میریختم

💗 بی‌اختیار اشک می‌ریختم
⏳ خاطره رهبر انقلاب از دیدار با امام پس از ۱۵ سال در فرودگاه

📝 رهبرانقلاب: توی ماشین من یک وقتی خدمت خود امام هم گفتم همین را. همه خوشحال بودند، می‌خندیدند، بنده از نگرانی بر آنچه که برای امام ممکن است پیش بیاید بی‌اختیار اشک می‌ریختم و نمی‌دانستم که برای امام چی ممکن است پیش بیاید. چون یک تهدیدهایی هم وجود داشت.

🔻 بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم، با آن تفاصیل امام وارد شدند. به مجرد این‌که آرامش امام ظاهر شد نگرانی‌ها و اضطراب ما به کلی برطرف شد. یعنی امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلی‌های دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند.

💗 وقتی که بعد از سال‌های متمادی امام را من زیارت می‌کردم آن‌جا، ناگهان خستگی این چند ساله مثل این‌که از تن آدم خارج می‌شد.

🔺 احساس می‌شد که همه‌ی آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعی و پیروزمندانه این‌جا در مقابل انسان تبلور پیدا کرده. ۱۳۶۲/۱۰/۲۴

💻 @Khamenei_ir
#باز_آی
دیدگاه ها (۱)

شهدا اینقدر در این آشفته بازار غرق شدیم که گذشته را فراموش ک...

هنگام رفتن از مادر بزرگش خداحافظی کرد... مادر بزرگش گفت: آقا...

مردم به استقبال امام خمینی می روند...#باز_آی#خاکیان_خدایی#ده...

امام خمینی (ره) در بهشت زهرا #انقلاب#خاکیان_خدایی#باز_آی#دهه...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط