پارت پنج
پارت پنج
~خب حالا چی می........
صدای در اومد
جین: من میرم
و میره در رو باز میکنه
×بگو بیاد
جین:چ.چ.ش.م
جین:ات بیا
~بله
×اوه فرشته خانم اومد
ات بغض میکنه
~توروخدا ولم کن
×نه نه نشد یا میای یا
اسلحه رو روی سر جین میذاره
×یا میمیره
~باش میام(بغض)
×آفرین
~عمو خیلی دوست دارم
جین:منم عزیزم
~خدافظ
ات با جنگ کوک میره توی راه هیج حرفی زده نشد ات که خیلی ناراحت بود نمیدونست چیکار کنه
~میشه یه دقیقه گوشیت رو بدی به دوستم زنگ بزنم(بغض)
×بیا
مکالمه ات و لیا:
لیا:شما؟
~لیا منم ات
لیا:توی کجایی
~کل ماجرا رو میگه
لیا:الان دیگه نمیتونیم هم دیگه رو ببینیم
~نمیدونم
~خب حالا چی می........
صدای در اومد
جین: من میرم
و میره در رو باز میکنه
×بگو بیاد
جین:چ.چ.ش.م
جین:ات بیا
~بله
×اوه فرشته خانم اومد
ات بغض میکنه
~توروخدا ولم کن
×نه نه نشد یا میای یا
اسلحه رو روی سر جین میذاره
×یا میمیره
~باش میام(بغض)
×آفرین
~عمو خیلی دوست دارم
جین:منم عزیزم
~خدافظ
ات با جنگ کوک میره توی راه هیج حرفی زده نشد ات که خیلی ناراحت بود نمیدونست چیکار کنه
~میشه یه دقیقه گوشیت رو بدی به دوستم زنگ بزنم(بغض)
×بیا
مکالمه ات و لیا:
لیا:شما؟
~لیا منم ات
لیا:توی کجایی
~کل ماجرا رو میگه
لیا:الان دیگه نمیتونیم هم دیگه رو ببینیم
~نمیدونم
۴.۳k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.