تاج طلایی👑
تاج طلایی👑
پارت: ۴
ویو جین: دیدمش خیلی خوشحال شدم میخواستم بغلش کنم که نزاشت
+جین ببین ما باید جدا بشیم دیگه نمیشه باهم باشیم
_عزیزم به اونا فکر نکن من قل میدم درستش کنم
+بسه جین من از اولشم دوست نداشتم به خاطر پولت باهات بودم من بهت حس ندارم بیا این ساعتی بود که برام خریدی*ساعت را جلوی جین گرفت*
_بزار پیشت باشه *سرد و ناراحت*
*ات دست جین را میگیره و ساعت را داخل دست جین میزاره*
+جین برو دیگه نه زنگ بزن نه نزدیکم بیا و داخل کمپانی نزدیکم نیا
+تو به خاطر اینکه من و خودت در خطر نباشیم اینتوری میکنی ولی نبودنت بیشتر بهم اسیب میزنه
_جین لطفا فراموشم کن خداحافظ *ات رفت*
+ات صبر کن لطفا عاشقتم بدون تو نمیشه
*ات میره و به پشت سرش نگاه نمی کنه*
ویو ات: داشتم تمام راه را گریه میکردم رسیدم خونه و همون توری رفتم رو تخت وکلی گریه کردم من عاشق جینم ولی باید جدا میشدیم این خیلی بده انقدر گریه کردم تا خوابم برد
ویو جین: ات خیلی ناراحتم کرد چند ثانیه همون توری شکه وایستاده بودم بعدش رفتم سوار ماشین شدم و رفتم خانه وقتی رسیدم ساعتی که برای ات بود را داخل اتاقم گذاشتم و بعدش رفتم حمام داخل حموم بغضم ترکید وکلی گریه کردم بعد چند مین اومدم بیرون و روی تخت نشستم به اینه نگاه کردم و گفتم
جین: من بدون ات هیچی نیستم نه جذابم نه ادم هیچی هیچی
فردا قرار بود برم کمپانی پس خوابیدم
ویو ات فردا صبح: از خواب پاشدم رفتم حمام کار های لازم را انجام دادم بیرون صبحانه خوردم هنوز اتفاق های دیشب حالم را بد میکنه ولی باید فراموش کنم پس رفتم لباس پوشیدم و ارایش کردم ولی حال روحیه خوبی نداشتم راننده اومد سوار شدم و رفتم کمپانی برای تمرین
ویو جین: از خواب پاشدم اصلا حال نداشتم خیلی حالم بد بود چون هوا سرد بود و دیشب با حوله خوابیدم خیلی حالم بد بود مریض شدم خواستم به ات زنگ بزنم که....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مالک_لیا
شرط پارت بعد: ۲۰ لایک♥
حمایت کن کیوتم خیای زحمت کشیدم✨🫂❣️
پارت: ۴
ویو جین: دیدمش خیلی خوشحال شدم میخواستم بغلش کنم که نزاشت
+جین ببین ما باید جدا بشیم دیگه نمیشه باهم باشیم
_عزیزم به اونا فکر نکن من قل میدم درستش کنم
+بسه جین من از اولشم دوست نداشتم به خاطر پولت باهات بودم من بهت حس ندارم بیا این ساعتی بود که برام خریدی*ساعت را جلوی جین گرفت*
_بزار پیشت باشه *سرد و ناراحت*
*ات دست جین را میگیره و ساعت را داخل دست جین میزاره*
+جین برو دیگه نه زنگ بزن نه نزدیکم بیا و داخل کمپانی نزدیکم نیا
+تو به خاطر اینکه من و خودت در خطر نباشیم اینتوری میکنی ولی نبودنت بیشتر بهم اسیب میزنه
_جین لطفا فراموشم کن خداحافظ *ات رفت*
+ات صبر کن لطفا عاشقتم بدون تو نمیشه
*ات میره و به پشت سرش نگاه نمی کنه*
ویو ات: داشتم تمام راه را گریه میکردم رسیدم خونه و همون توری رفتم رو تخت وکلی گریه کردم من عاشق جینم ولی باید جدا میشدیم این خیلی بده انقدر گریه کردم تا خوابم برد
ویو جین: ات خیلی ناراحتم کرد چند ثانیه همون توری شکه وایستاده بودم بعدش رفتم سوار ماشین شدم و رفتم خانه وقتی رسیدم ساعتی که برای ات بود را داخل اتاقم گذاشتم و بعدش رفتم حمام داخل حموم بغضم ترکید وکلی گریه کردم بعد چند مین اومدم بیرون و روی تخت نشستم به اینه نگاه کردم و گفتم
جین: من بدون ات هیچی نیستم نه جذابم نه ادم هیچی هیچی
فردا قرار بود برم کمپانی پس خوابیدم
ویو ات فردا صبح: از خواب پاشدم رفتم حمام کار های لازم را انجام دادم بیرون صبحانه خوردم هنوز اتفاق های دیشب حالم را بد میکنه ولی باید فراموش کنم پس رفتم لباس پوشیدم و ارایش کردم ولی حال روحیه خوبی نداشتم راننده اومد سوار شدم و رفتم کمپانی برای تمرین
ویو جین: از خواب پاشدم اصلا حال نداشتم خیلی حالم بد بود چون هوا سرد بود و دیشب با حوله خوابیدم خیلی حالم بد بود مریض شدم خواستم به ات زنگ بزنم که....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مالک_لیا
شرط پارت بعد: ۲۰ لایک♥
حمایت کن کیوتم خیای زحمت کشیدم✨🫂❣️
۶.۹k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.