نخستین سفرم بازآمدن بود از چشماندازهای امیدفرسای ماسه و

نخستین سفرم بازآمدن بود از چشم‌اندازهای امیدفرسای ماسه و خار،
بی‌آن‌که با نخستین قدم‌های ناآزموده‌ی نوپاییِ خویش به راهی دور رفته باشم.
نخستین سفرم
بازآمدن بود.
#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۱)

هیچجز یادِ تورویایدلاویزم نیست... #فریدون_مشیری

از میان تمام چیزهایی که دیده ام ،تنها توییکه می‌خواهمبه دیدن...

چه کرده‌ایکه از پشت فرسنگ‌ها و سال‌ها فاصلهبی‌آنکه ببینمتبی‌...

نگاه از صدای تو ایمن می‌شود.چه مؤمنانه نامِ مرا آواز می‌کنی!...

ماسه ها قهوه ای رنگ به دخترک احساسی فراتر از ارامش میبخشیدند...

ܥ݆ܝ̇ߺܥ‌‌ܝ݆ߺߊ‌ܝ‌ࡅ߳ܨ¹ همه چیز فقط فقط از یه روز عادی شروع شد و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط