روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد
این چه عیب است بدین بی‌خردی وین چه خطاست

باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گواست

فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است نه از خون شماست

این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست

حضرت حافظ
دیدگاه ها (۹)

تا پیک صبا مژده ز عید رمضان داداو باب چنان را ز رخ ماه نشان ...

🌷 🌿 به ﺗﻮ ﺍﻱ ﺩﻭﺳﺖ ﺳﻼﻡ!ﺣﺎﻟﺖ ﺁﻳﺎ ﺧﻮﺑﺴﺖ؟🌷 🌿 ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺕ ﺁﺑﻲ ﺳﺖ؟ ﻫ...

میدونی،یونانی ها آگهی ترحیم نمینویسن. فقط یک سوال هست که بعد...

‍ به-ما-که-رسیـــــدعشقهایِ-اسطوره-ای-از-مد-افتاد و جایش را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط