شعر و ادب

تمام مهر خود بر او نهادی
هنوزم نغمه ی او می سرایی

حسودی میکنم بله حسودم
ایا یک ذره مثل او نبودم

بگو اصلا برایت شعر گفته ؟
مثل من از دهانت بد شنفته؟

بگو اصلا عذابش داده ی تو ؟
دمی مهرش به دل برداشته ای تو؟

برا گل بودنت او خار گشته ؟
هزاران شب ز خواب بی خواب گشته؟

برای دیدنت بی تاب بوده ؟
توی شبهات دمی مهتاب بوده ؟

برا عاشق همه اینها بهانه است
دل عاشق مثل دیوانه خانه است

#محمدغلامی
#شمسابادی
دیدگاه ها (۰)

شعر و ادبیات

خاک عالم بر سرت ای دل که عاقل نیستی!من گمان کردم تو دانایی و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط