تو را

تو را
فراسویِ مَرزهای تنَت
دوست دارم...

👤احمد_شاملو
دیدگاه ها (۱)

در آرزوی تو عُمر بردم شب و روز عمرم همه رفت و آرزوی تو نرفت ...

+ پرسید : اندوه دوری را چه تسکین است؟- گفتم : خیال👤 محتشم کا...

تو هستی من شدیاز آنی همه منمن نیست شدمدر‌ تو از آنم همه تو.....

چه زود پله های طرقی را طی کردددد

پناهنده امبه مرزهای تنتو من همه جهان رادر پیراهن گرم توخلاصه...

تو رو اندازه چشمام تو رو اندازه دنیامدوست دارم دوست دارم♥

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط