از درد زخمه های زمستان کلافه بود

از درد زخمه های زمستان کلافه بود

این درد را به بوسه دوا کرد نوبهار

#فاطمه_معصومی
دیدگاه ها (۱)

دوستت دارم" رادر دستانم می‌چرخانماز این دست به آن دست.پس چرا...

نگرانم كه پيامي ندهي، صبح شود؛اي به هم ريختنَت، ساعتِ خواب آ...

امسال بهار بی تو یعنی پاییزتقویم به گور پدرش می خندد#جلیل_صف...

پیگیر پریشانی ما دیر به دیر استدلتنگ به یک خنده ی او زود به ...

کارم از جاره گذشته ای طبیبان برخیز پیش از این درد مرا کاش دو...

آنجا که بـه عُشاق دهی درد محبتدردی هم از این عاشقِ دلخسته دو...

دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط