امشب بنوشانم شراب از آن لب پر التهاب

امشب بنوشانم شراب از آن لب پر التهاب
ساقی مکن ما را جواب ، ای دلبر ابرو کمان

غیر از خدا ماییم و بس، کم عشوه آ با من برقص
ای قد و بالایت هوس، بر آتشم آبی فشان

گیسوی تو، چشمان تو، مژگان تو رنگ شبان
بنگر مرا کز عشق تو ، دیگر ندارم هیچ امان...

دیدگاه ها (۲)

چقدر تنهاست.......نویسنده ای که عاشقانه هایشد...

*نه مستی نشان کفر است و نه جانماز نشان دینداری نه پاکان را ب...

فانوست را زمین بگذار......هراسم از رنگهاست.بگذار بر حریر شب ...

به یک پلک تو می بخشم تمام روز و شب ها راکه تسکین می دهد چشمت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط