او که می بوسد مرا باری گران تر می شوم
او که می بوسد مرا، باری گران تر می شوم
گویی از ده سال قبل خود جوان تر می شوم
بی امان می بوسد و خاکستر سرد تنم
گر که می گیرد من از او بی امان تر می شوم
من به هر چیزی به جز این بوسه، در این روزگار
بد گمان بودم، از این پس بد گمان تر می شوم!
دود خواهم شد شبی در آتش آغوش او
بعد از آن از بادها هم بی نشان تر می شوم
بوسه اش اخم مرا وا کرد و بادم را نشاند
بعد از این با دوستانم مهربان تر می شوم
باران
گویی از ده سال قبل خود جوان تر می شوم
بی امان می بوسد و خاکستر سرد تنم
گر که می گیرد من از او بی امان تر می شوم
من به هر چیزی به جز این بوسه، در این روزگار
بد گمان بودم، از این پس بد گمان تر می شوم!
دود خواهم شد شبی در آتش آغوش او
بعد از آن از بادها هم بی نشان تر می شوم
بوسه اش اخم مرا وا کرد و بادم را نشاند
بعد از این با دوستانم مهربان تر می شوم
باران
- ۲۱۸
- ۱۶ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط