بی تو یک لحظه رمق دردل و در جانم نیست

بی تو یک لحظه رمق دردل و در جانم نیست
بیقرارم نکنی طاقت هجرانم نیست

بی تو با قافله ی غصه و غمها چه کنم
تار و پودم تو بگو با دل تنها چه کنم

شده ام مرثیه خوان دل سودا زده ام
از بد حادثه دلبسته و شیدا شده ام

این دل پر ز ترک اینهمه غم لایق نیست
دل چون سنگ تو را جز دل من عاشق نیست...
دیدگاه ها (۱)

نفسم بندِ تو و درد مرا می خواندبعدِتو حسرت دنیا به دلم می ما...

چوخی گیردابه دوشن وقته فقط سسلر اونیألی ألدن اوزولن وقته فقط...

دانی که نِگاهی به نگاهَت نِگران است؟!در مرگ دلم پای خیالت به...

🌹 هر اوجا بویلی وفا ملکینه سردار اولماز🌹 هرقوی پنجه گلوب سرو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط