شعریست در دلم

شعریست در دلم
شعری که لفظ نیست، هوس نیست، ناله نیست
شعری که آتش است
شعری که می گدازد و می سوزدم مدام
شعری که کینه است و خروش است و انتقام
شعری که آشنا ننماید به هیچ گوش
شعری که بستگی نپذیرد به هیچ نام

شعریست در دلم
شعری که دوست دارم و نتوانمش سرود
می خواهمش سرود و نمی خواهمش سرود
شعری که چون نگاه نگنجد به قالبی
شعری که چون سکوت، فرو مانده بر لبی
شعری که شوق زندگی و بیم مردن است
شعری که نعره ای و نهیب است و شیون است
شعری که چون غرور، بلند است و سرکش است
شعری که آتش است

شعریست در دلم
شعری که دوست دارم و نتوانمش سرود
شعری از آنچه هست...
شعری از آنچه بود...

"نادر نادرپور"
دیدگاه ها (۲)

صادقانه دل سپردم .... سرنوشتم شوم شد قلب من با رفتنت از عشق ...

پدر که نداشته باشیهیچکس نمیفهمه تو دنیا چی بهت میگذرهپدر که ...

واقعا چی میشه این همه پول خدا داند...

جدایی درد بی درمان عشق استجدایی حرف بی پایان عشق استجدایی قص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط