صدای پای آب نثار شبهای خاموش مادرم اهل کاشان

صدایِ پایِ آب، نِثارِ شَبهایِ خامُوش مادَرَم! اَهلِ کاشانَم. رُوزِگارَم بَد نیست‌. تِکه نانی دارَم ، خُردهِ هُوشی، سَرِ سُوزَن ذُوقی. مادَری دارَم ، بِهتَر اَز بَرگِ دِرَخت‌. دُوستانی ، بِهتَر اَز آبِ رَوان‌. وَ خُدایی کِه دَر این نَزدیکی اَست‌: لایِ این شَبِ بُوها، پایِ آن کاج بُلَند. رُویِ آگاهی آب‌، رُویِ قانُونِ گیاه‌.
دیدگاه ها (۱)

بآ چِرآغے همِهـ جآ گشْتَم و گشْتَم دَر شهـرهیـچ کَـس،هیـچ کَ...

اَشک هایَم.... هَر شَب " سَنگسارَم " میکُنَند..!!! به جُرمِ ...

هنگامے که از سر شادےگیسوانت را در باد رها میکنےنمےدانی چه نق...

چقـد آرؤمـ میشـم بـآ خنـدهـ هـاتـ 😍  میـامـ ایـنـ رآهـو تـآ ...

و خدایی که در این نزدیکیست

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط