یکی از خونههای ویلایی بزرگ خیابون روبه رویی مون شده کم
یکی از خونههای ویلاییِ بزرگِ خیابون روبه رویی مون شده کمپ ترک اعتیاد،
انگار یه نفر و جدید اورده بودن دیشب، اخرای شب،
در حیاط خونه ویلایی و که شمالیه،میکوبید بهم داد میزد:
توام با من بمون تو نباشی من از همه اینا میترسم ،
مشت میکوبید و داد میزد:
من به جز تو از همه ادما میترسم.
من نمیدونم با کی بود، خانواده بود،
همسر بود پدر یا مادر بود یا هرکسی دیگه ای.
ولی انگار همه ماها با وجود و برکتِ بودنِ یه سری ادمای زندگیمون هست که از هیچی نمیترسیم،
ینی اگر اونا نباشن ما شاید ضعیف ترین، شکننده ترین و درهم شکستهترین موجودات باشیم...
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉★
#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉♡
#𝒋𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𖣘
انگار یه نفر و جدید اورده بودن دیشب، اخرای شب،
در حیاط خونه ویلایی و که شمالیه،میکوبید بهم داد میزد:
توام با من بمون تو نباشی من از همه اینا میترسم ،
مشت میکوبید و داد میزد:
من به جز تو از همه ادما میترسم.
من نمیدونم با کی بود، خانواده بود،
همسر بود پدر یا مادر بود یا هرکسی دیگه ای.
ولی انگار همه ماها با وجود و برکتِ بودنِ یه سری ادمای زندگیمون هست که از هیچی نمیترسیم،
ینی اگر اونا نباشن ما شاید ضعیف ترین، شکننده ترین و درهم شکستهترین موجودات باشیم...
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉★
#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉♡
#𝒋𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𖣘
- ۸۴.۹k
- ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط