من روزگار غربتم را دوست دارم

من روزگار غربتم را دوست دارم
این حس و حال و حالتم را دوست دارم

یک عکس کوچک توی جیبِ کیفِ پولم
تنها ترین هم صحبتم را دوست دارم

بر عکس آدم های دل بسته به دنیا
هر تیک و تاکِ ساعتم را دوست دارم

امشب دوباره خاطرت مهمان من بود
مهمانی بی دعوتم را دوست دارم

هر چند باعث می شود هر شب ببارم
اما دل کم طاقتم را دوست دارم

عادت شده این گریه های بی تو ، هرچند
می خندی امّا عادتم را دوست دارم
دیدگاه ها (۴)

بی تو چگونه این جمعه ها وصف می شوند!؟ شاید که «استخوان لای ز...

هیچ صدایی،شبیه تو نیست.کاش..صدایم نمی‌کردی ......

زیستـــن . . .در « هیچستــانِ» روزگـــار . . .ســاده نبــــو...

وقتیجلوی راهمسبز شدی که پاییزاز تمامِ درخت‌های شهربالا رفته ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط