نفسم باش مرا چون تو کسی نیست عزیز

نفسم باش مرا چون تو کسی نیست عزیز
شهر خالی ست مرا همنفسی نیست عزیز

حافظ از حال من سوخته آگاه تر است
زده ام فالی و فریاد رسی نیست عزیز

نیست حتا پر و بالی که به سویت بپرم
آسمان بی تو مرا جز قفسی نیست عزیز

کیمیایی و من خسته مسی ناچیزم
به سر کوی توام دسترسی نیست عزیز

قلب بیمار مرا عشق شما درمان است
غیر آغوش تو دل را هوسی نیست عزیز
دیدگاه ها (۳)

جان به فدای عاشقان خوش هوسی ست عاشقی....

لب بر لبت چنان به درخت بچسبانم به دلتنگی که درخت شوی که رفتن...

از یاد نبر که از یاد نبردمت!از یاد نبر که تمام این سالها،با ...

تو باشی من قدم به قدم فدایت می شوم  تو باشی از لحظه های دلتن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط