فارغ نشین ای جغد غم در آشیان دل که من

فارغ نشین ای جغد غم در آشیان دل که من
تا دیده ام این خانه را پیوسته ویران دیده ام
دیدگاه ها (۱)

به مویی بسته صبرم، نغمهٔ تار است پنداریدلم از هیچ می رنجد، د...

الزّمن بطيء جدّاً لمن ينتظر ، سريع جدّاً لمن يخشى ، طويل جدّ...

دلم بردی و برگشتی زهی دلدار بی معنێچه بود آخر تو را مقصود از...

سزای خوبیِ بی حد و حصر ،سوختن استمن آن درخت بلندم که هیزمش ک...

صبغت الله فکور فکور مناجات

خانه ات آباد ! مـارا خانه ویـران کرده ایخان و مانم را پراز ا...

۲۴ سالگی که پر از اتفاقای عجیب بود از دست دادن آدمایی که خیل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط