زندگی احساسی من
زندگی احساسی من
p5فصل دوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تسوکی: خب ام نمیدونم باشه میام
انیا: خوبه عالیه پس شب میبینمت ادرسم واست فرستادم
تسوکی: خب مرسی
انیا قطع کرد
بکی: اخ جونننننن
انیا: هعی خدا خا باشه برو برو تدارکات ببین منم میخوام با دامیان تنها باشم راستی دامیان کجا رفت
بکی: بابا دامیان ول کن تو بگو من چیکار کنم امشب
انیا: چمیدونم
بکی: وایسا بینم معمولا پسرا به دخترا درخواست میدنننننن
انیا: خب دختر جان تو وقتی خودت میگی به طرف زنگ بزنم حتما خودتم میدونی چی کنی
بکی: باشه خودم یه کاریش میکنم
انیا: خب برو بیرون دیگه
بکی: خب فعلا بعدا میبینمت
انیا: گگگگ دیوونم کرد
ـــــــــــــــ
شب
ــــــــــــــــ
بکی رفته بود تو ساحل چند تا ریسه کیک گل شمع از این جور چیزا گذاشته بود منتظر تسوکی بود. تسوکی وقتی رسید بکی دید بکی با یه گل اومد جلو.......
«پایان پارت پنجم فصل دوم»
p5فصل دوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تسوکی: خب ام نمیدونم باشه میام
انیا: خوبه عالیه پس شب میبینمت ادرسم واست فرستادم
تسوکی: خب مرسی
انیا قطع کرد
بکی: اخ جونننننن
انیا: هعی خدا خا باشه برو برو تدارکات ببین منم میخوام با دامیان تنها باشم راستی دامیان کجا رفت
بکی: بابا دامیان ول کن تو بگو من چیکار کنم امشب
انیا: چمیدونم
بکی: وایسا بینم معمولا پسرا به دخترا درخواست میدنننننن
انیا: خب دختر جان تو وقتی خودت میگی به طرف زنگ بزنم حتما خودتم میدونی چی کنی
بکی: باشه خودم یه کاریش میکنم
انیا: خب برو بیرون دیگه
بکی: خب فعلا بعدا میبینمت
انیا: گگگگ دیوونم کرد
ـــــــــــــــ
شب
ــــــــــــــــ
بکی رفته بود تو ساحل چند تا ریسه کیک گل شمع از این جور چیزا گذاشته بود منتظر تسوکی بود. تسوکی وقتی رسید بکی دید بکی با یه گل اومد جلو.......
«پایان پارت پنجم فصل دوم»
۶.۴k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.