مافیای خشن من
مافیای خشن من
𝕻𝖆𝖗𝖙/1
(علامت کوک _ علامت ا.ت+)
سلام من ا.ت هستم5 ساله تو عمارت جئون کار میکنم و از کارم راضیم من بیشتر کار های ارباب رو انجام میدم برای همین ارباب اعتماد بیشتری بهم نسبت به بقیه خدمت کارا داره امروز بهم گفته بود که برم تو اتاقش پس یه دوش گرفتم و حاضر شدم
تق تق (جرم)
_بیا(نسبتا سرد)
+ارباب، سلام(تا ناموس به قول خودن خم شدن)
_او ا.ت تویی
+بله ارباب
_ا.ت تو خلوت بهم نگو ارباب بدم میاد بهم بگو کوک
+بله ار... کوک
_خب حالا که اومدی خواستم یه موضویی رو بهت بگم من امشب به یه مهمونی دعوتم که باید همراه با نامزدم برم و تو همراه من میای
+چ.. ی؟ ولی
_ولی و اما نداره همین که گفتم(نسبتا داد)
+چشم
_میگم لباستو بزارن تو اتاقت
+بله، ممنون
_میتونی بری
ا.ت ویو:
اخه این چه شانس گندیه من دارم(از خدات باشه) من چجوری نامزد بزرگترین مافیای جهان بشم من فقط یه خدمتکار سادم...
(تو راه مهمونی)
کوک اومد دم اتاقم و درو زد وقتی درو باز کردم یه لباس خیلی هات پوشیده بود دروغ چرا ولی روش کراش زدم(گمشو برای ما ارمیاس)
_اماده ای؟
+بله
_بریم
(تو ماشین)
سوار ماشین شدیم توراه سکوت مرگباری بود که این سکوت با صدای گوشی کوک شکسته شد
کوک داشت حرف میزد و داد و بیداد میکرد اصلا هواسش به خیابون نبود همینجوری گذشت که یه ماشین نزدیک شد داشن خللف جهت میمود و مستقیم میخورد به منو کوک تو یه حرکت جامو عوض کردم و رو پاهای کوک نشستم و هرچی رانندگی از شوگا یاد گرفتم انجام دادم تا بلاخره نجات پیدا کنیم
وقتی به کوک نگاه کردم شکه به من نگاه میکرد مت رو د. ی. کش نشسته بودم شتتتتتت
خیلی سریع جامو عوض کردم
+اهم ببخشید
بعد از چند مین دیدم کوک داره دکمه های لباسشو باز میکنه...
.................................
#کره #بی_تی_اس #ارمی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک #فیک#فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جیمین#فیک_کوک#فیک_جیهوپ#فیک_شوگا#فیک_جین#فیک_نامجون
𝕻𝖆𝖗𝖙/1
(علامت کوک _ علامت ا.ت+)
سلام من ا.ت هستم5 ساله تو عمارت جئون کار میکنم و از کارم راضیم من بیشتر کار های ارباب رو انجام میدم برای همین ارباب اعتماد بیشتری بهم نسبت به بقیه خدمت کارا داره امروز بهم گفته بود که برم تو اتاقش پس یه دوش گرفتم و حاضر شدم
تق تق (جرم)
_بیا(نسبتا سرد)
+ارباب، سلام(تا ناموس به قول خودن خم شدن)
_او ا.ت تویی
+بله ارباب
_ا.ت تو خلوت بهم نگو ارباب بدم میاد بهم بگو کوک
+بله ار... کوک
_خب حالا که اومدی خواستم یه موضویی رو بهت بگم من امشب به یه مهمونی دعوتم که باید همراه با نامزدم برم و تو همراه من میای
+چ.. ی؟ ولی
_ولی و اما نداره همین که گفتم(نسبتا داد)
+چشم
_میگم لباستو بزارن تو اتاقت
+بله، ممنون
_میتونی بری
ا.ت ویو:
اخه این چه شانس گندیه من دارم(از خدات باشه) من چجوری نامزد بزرگترین مافیای جهان بشم من فقط یه خدمتکار سادم...
(تو راه مهمونی)
کوک اومد دم اتاقم و درو زد وقتی درو باز کردم یه لباس خیلی هات پوشیده بود دروغ چرا ولی روش کراش زدم(گمشو برای ما ارمیاس)
_اماده ای؟
+بله
_بریم
(تو ماشین)
سوار ماشین شدیم توراه سکوت مرگباری بود که این سکوت با صدای گوشی کوک شکسته شد
کوک داشت حرف میزد و داد و بیداد میکرد اصلا هواسش به خیابون نبود همینجوری گذشت که یه ماشین نزدیک شد داشن خللف جهت میمود و مستقیم میخورد به منو کوک تو یه حرکت جامو عوض کردم و رو پاهای کوک نشستم و هرچی رانندگی از شوگا یاد گرفتم انجام دادم تا بلاخره نجات پیدا کنیم
وقتی به کوک نگاه کردم شکه به من نگاه میکرد مت رو د. ی. کش نشسته بودم شتتتتتت
خیلی سریع جامو عوض کردم
+اهم ببخشید
بعد از چند مین دیدم کوک داره دکمه های لباسشو باز میکنه...
.................................
#کره #بی_تی_اس #ارمی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک #فیک#فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جیمین#فیک_کوک#فیک_جیهوپ#فیک_شوگا#فیک_جین#فیک_نامجون
۳۵.۱k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.